نسل امروز

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

لحظه هایی با کریمه

معصومه …

معصومه تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .

معصومه نگاه سبزى است که از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن .

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن .

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه مى درخشد .

  معصومه، قصه بلند مدینه تامشهد است .

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سرسلسله تنهایى است، معصومه فانى فى الله است.

 

همسایه (نذر حضرت فاطمه معصومه(س)

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه تنهایی ام تویی

تنها دلیل این که من اینجایی ام تویی

 

هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا

بی اختیار سمت حرم می کشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل می کند آدم کنار تو

 

حالی نگفتنی به دلم دست می دهد

درهر نماز مسجد اعظم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

 

در این حریم ،سینه زدن چیز دیگری است

زیباتر است ماه محرم کنارتو

ما باتو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

 

ما در کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

زیباترین خاطره هامان نگفتنی است

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است

 

باران میان مر مر آیینه دیدنی است

این صحنه در برابر آیینه دیدنی است

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

 

خوشبخت قوم وطایفه ما مردم قمیم

جارو کشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

 

من روی حرفهای خود اصرار می کنم

در مثنوی ودر غزل اقرار می کنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

آیینه ایم ومحو تماشا نشسته ایم

 

اینجا کویر داغ ونمکزار شور نیست

ما روبه روی پهنه دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

 

بوی مدینه می وزد از شهر ما بیا

ما درجوار حضرت زهرا(س) نشسته ایم

ازما به جزبدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

 

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم

"سید حمید رضا برقعی"

 

باغ بهشت

به دیوار و در این بیت توحید             فروغ عترت و قرآن توان دید

بود این بارگاه خلد آذین                   حریم دخت هفتم خسرو دین

مزار حضرت معصومه اینجاست         رضا را خواهر مظلومه اینجاست

چو اینجا شد چراغ عشق روشن         به دلها این حرم شد پرتو افکن

بُوَد این درگه از ابواب رحمت            در باغى است از باغ جنّت

که اشک عاشقان شد جویبارش        نمى گردد خزان هرگز بهارش

تو اى زائر به تعظیم شعائر               ببوس این درگه پر نور وطاهر

بیا اینجا به اشک خود وضو کن          بیا جان خود اینجا شست و شو کن

بپا خیز و بخوان اذن دُخولش            اجازت از خداگیر ورسولش

به اذن حیدر و زهراى اطهر              به اذن یازده معصوم دیگر

قدم چون مى نهى داخل از این در       بگو بسم اللّه و اللّه اکبر

زند چون حلقه براین درگدائى              به گوش جان او آید ندائى

که: اى سائل! دعایت مستجاب است   محبّ آل عصمت، کامیاب است

بخواه از رحمت حق هر چه خواهى       که بى حدّ است الطاف الهى

«حسانا»، قم که دارُالمؤمنین است       در ِباغ بهشت اندر زمین است

حبیب چایچیان «حسان»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۸ ، ۰۸:۵۱
محمد حسین مهرعلیان

دلنوشته ای در غربت بقیع

بغض هایمان را در کجای حرم نداشته ات مویه کنیم؟ نامت، علم افراشته بر بلندای علوم است و شب، پیراهن سوگی است که آسمان در عزایت به تن کرده است. سینه ها، داغ بزرگی را حمل می کنند و جان ها، در آتش مصیبتی عظیم می گدازند!

....

دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر و اندک است. دوباره خورشیدی در خاک بقیع خواهد خفت که آفتاب صداقت از منزلگه اندیشه اش بر می تابید و کلامش حق را بالنده می کرد. کوهی از وقار بود، دریایی از علوم، اقیانوسی از حکمت و فضیلت، گستره ای از رحمت و عبادت.

امروز اندیشه ی تشیع در پله ششم، تاریخ را به ماتم می خواند، ماتم چشمه ی جوشان کلام شیعه، ماتم خزانه دار علم علیع، فاتح قله های بلند دانش خداوندی و ...

گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است، گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نوشید، حکیم شد و هرکه بر کرانه ی عرفانش قدم نهاد، مجنون گردید. خطیبان به بیان او خطبه خوان شدند. دانه های تسبیحش سرشار از حرمت اجابت دعاهایی بود که اهالی زمین را زیر دین دست هایش، زندگی بخشید. ... با این همه، مظلومیت را چگونه می توان معنا کرد، وقتی که تن پاره ی خورشید ولایت، در غربت خود، چونان لاله ای سرخ روی زمین سراسر گناه بخشکد؟!!

ذهن کوتاه این جماعت را چه نسبت با بلندای علم و معرفت و کمال او؟!..

او که شمع هدایت خویش را به ضیافت اصحاب عقل برد تا قفل های بسته بر ذهن ها و ضمیرها بشکند و همگان بدانند که پیامبران آمده اند تا دفینه های عقل را از زیر آوار تعصب و تحجر بیرون کشند.

امروز این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن معرفت او نور گرفته تا مرز تیرگی های جهل آدمی را در هم شکند و دانایی و حکمت را به بشریت بنمایاند. او که شکوه شرقی علوم گوناگون بی فروغ می شد، اگر فرا راهمان قرار نمی گرفت و راه را بر ما هموار نمی نمود.

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ „ ارْجِعِی إلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً[1]؛ و غمی سخت بر جان مدینه می نشیند و این ندا در آسمان می پیچد:

«خدایا! مرا به طاعت خود بیارای و به نافرمانی ات خوار مفرمای. خدایا! مرا روزی کن تا در گشایشی که از فضل خود نصیبم کرده ای، با آن که روزی خود را بر او تنگ فرموده ای، غم خوار و یار باشم»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۷
محمد حسین مهرعلیان

25 شوال

داستانی آموزندهآ

تازه وارد بود و شهر را خوب نمی شناخت. همه ی راه را آمده بود تا او را ببیند و توشه ای جمع آورد، اما حالا خسته و ناتوان کنار دروازه شهر ایستاده بود و جنب و جوش و فعالیت مردم را نگاه می کرد. تشنه بود و چشمانش این سو و آن سو می دوید تا در میان این همه جنب وجوش و فعالیت شاید سقایی ببیند و جرعه ای آب بنوشد. گرمای دستی را روی شانه اش احساس کرد، پشت سر را نگریست. چشمان خندان مردی را دید که پیاله ی آب را مقابل او گرفته بود: «از سر و وضعت پیداست، که غریبی و تازه از گرد راه رسیده ای! بیا این جرعه آب گوارا را بنوش تا اندکی بیاسایی».

آب خنک و گوارا آتش وجودش را به خاموشی گرفت. مرد سقا به گرمی گفت: «اهل کجایی؟» و جواب شنید «بصره»...

«پس راه طولانی را آمده ای! با من به سرایم بیا و اندکی استراحت کن».

«نه، آمده ام عزیزی را ملاقات کنم».

مرد سقا لبخندی زد و گفت: «این عزیز کیست که این همه راه را برای دیدنش پیموده ای؟».

پاسخ شنید: «پسر رسول خدا، جعفربن محمد».

«دیر نمی شود. به سرای من بیا، لختی استراحت کن، با هم به دیدن او می رویم».

اشتیاق مرد برای دیدن امام جعفر صادق(ع) مانع از پذیرش این دعوت شد: «نه برادر! از لطفت سپاسگزارم. باید به زودی به شهر و دیار خویش بازگردم. اهل و عیالم را به امان خدا رها کرده ام و به شوق دیدن جعفربن محمد این راه سخت را آمده ام، تنها برای این که او را ببینم و از کلامش توشه ای برگیرم».

مرد سقا انگشت اشاره اش را به سوی مسجد گرفت و گفت: «پسر رسول خدا را آن جا می توانی بیابی».

مرد تشکر کرد و به سوی مسجد گام برداشت.

©©©

صوت دلنشین قرآن، مسجد را از آن خود کرده بود. مرد لحظه ای ایستاد و قاری قرآن را که در محراب مسجد نشسته بود، نظاره می کرد. آن نوای ملکوتی با جان مرد پیوند می خورد ... (... وَ مَنْ یَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ...)

گوشه ای از مسجد نشست و دل به کلام الهی سپرد. لختی بعد، تلاوت قرآن پایان یافت. برخاست تا امام را جست وجو کند. بی اختیار به سوی قاری رفت و گفت: «سلامٌ علیکم برادر، چه تلاوت نیکویی! خستگی و رنج سفر طولانی را از وجود انسان می زداید!».

لبخند قاری عمق جان مرد را طراوتی دیگر بخشید: «و علیکم السلام. از کجا می آیی برادر؟».

«بصره».

«برای چه آمده ای؟».

«برای دیدار عزیزی آمده ام. به دنبالش می گردم. می توانی کمکم کنی؟».

«حتماً. کیست این عزیز؟».

«جعفربن محمد».

«با او چه کار داری؟».

«آمده ام او را در خلوت ببینم و پندی گیرم و در توشه راهم بگذارم».

قاری دستش را بر شانه مرد نهاد و با مهربانی به او گفت: «بیا به خانه من برویم. هم جعفربن محمد را می بینی و هم توشه ات را پر می کنی».

©©©

خادم جام شربت را مقابل آن مرد نهاد و گفت: «تا این شربت گوارا را نوش جان کنی، سرورم جعفربن محمد هم خواهد آمد». هنوز برنخاسته بود که امام صادق(ع) وارد شد و مرد مسافر حیرت زده بر جای ماند. او در مسجد به تلاوت قرآنش گوش داده بود، از مسجد تا خانه با او هم قدم شده بود، اما امام(ع) را نشناخته بود. امام(ع) مهربانانه لبخندی زد و فرمود: «بنشین برادر، خانه من، خانه توست، آسوده باش و بگو چه می خواهی؟».

مرد در حالی که از حیرت به لکنت افتاده بود، گفت: «مرا اندرزی دهید که همواره به خاطر داشته باشم و آن را چراغ راه زندگی ام قرار دهم».

و امام(ع) این چنین فرمود: «اگر به راستی خداوند کفیل روزی است، پس اندوه تو برای چیست؟ اگر روزی تقسیم شده است، پس حرص و دزدیدن برای چیست؟ اگر حساب حق است، پس جمع کردن مال برای چیست؟ اگر پاداش از طرف خداوند حق است، پس تنبلی برای چیست؟ اگر پاداش هر انفاق از سوی خدا است، پس بخل برای چیست؟ اگر کیفر تخلّف از فرامین الهی، آتش دوزخ است، پس گناه برای چیست؟ اگر مرگ حق است، پس شادمانی برای چیست؟ اگر حضور یافتن در پیشگاه الهی حق است، پس نیرنگ و حیله برای چیست؟ اگر شیطان دشمن است، پس غفلت برای چیست؟ اگر عبور از صراط حقیقت دارد، پس خود بینی برای چیست؟ اگر هر چیزی با قضا و قدر تحقق می یابد، پس غصه برای چیست؟ اگر دنیا فانی و بی اعتبار است، پس اعتماد و دل بستن به آن برای چیست؟».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۳
محمد حسین مهرعلیان

با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید




مجله سلامت/ رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.
با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید


به گزارش مجله سلامت مرکز خدمات حوزه های علمیه به نقل از هفته نامه دنیای سلامت، رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.


قانون 1: زمان غذا خوردن
انسان باید در زمان اشتهای واقعی اقدام به غذا خوردن کند و بدون اشتهای صادق غذا نخورد. این زمانی است که غذای قبلی کاملاً هضم شده است و ادرار نضج پیدا کرده است؛ یعنی رنگ آن از بی‌رنگی به سمت ترنجی و پررنگ شدن رفته است. همچنین شکم از زیر سینه با ناف سبک شده است، بوی غذای قبلی در بادگلو نیست، نبض کوتاه‌تر شده است، حواس ظاهری تیزتر شده است و احساس تشنگی به وجود آمده است.

قانون 2: زمان دست کشیدن از غذا
قبل از این که کاملاً سیری اتفاق بیفتد، باید دست از غذا خوردن کشید؛ چراکه غذا برای هضم شدن نیاز به فضای بیشتری دارد و اجزای آن از هم فاصله می‌گیرند. حال اگر حجم معده کاملاً پر شده باشد، باعث تشویش و اختلال هضم و بروز نفخ و سوءهاضمه خواهد شد.
قانون 3: جویدن غذا و طول مدت غذا خوردن
لقمه‌های غذایی باید کوچک برداشته شوند تا بتوان آن‌ها را به خوبی جوید. جویدن کامل غذاها باعث پیشگیری از سوءهاضمه، نفخ، یبوست و بسیاری از اختلالات دیگر خواهد شد؛ چون هضم غذا از دهان آغاز می‌گردد. این کار باعث طول کشیدن بیشتر غذا خوردن شده و از پرخوری نیز پیشگیری می‌کند.

قانون 4: نوع غذاهای مصرفی و غذا برحسب مزاج‌های مختلف
هر چیزی خوردنی که وارد بدن می‌شود و وارد فعل و انفعال با بدن می‌شود، یا شبیه بدن می‌شود و جایگزین بافت و مواد از دست رفته از بدن می‌گردد که به آن «غذای مطلق» می‌گویند، یا اصلاً قابلیت غذایی برای بدن ندارد و بدن را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و کیفیتش را تغییر می‌دهد؛ مثلاً بدن را گرم‌تر یا سردتر از حد معمول خودش می‌کند که «دوای مطلق» نام دارد، مثل زنجبیل و کافور و سیاه دانه و...
بعضی موارد نیز هستند که هم حالت غذایی و هم حالت دوایی دارند. حال اگر غذایی بودن غالب باشد، غذای دوایی نام می‌گیرند؛ مثل کاهو، اسفناج، عدس، نخود، لوبیا و... و اگر دوایی بودن غالب باشد، دوای غذایی نام می‌گیرند، مانند سیر، پیاز، تره، نعناع و...
این قانون می‌گوید فردی که سالم است و سوءمزاجی ندارد، نباید به‌طور روزمره به غیر از غذاهای مطلق، غذایی دریافت کند. چراکه در درازمدت باعث بروز سوءمزاج (خارج شدن از حالت اعتدال مزاج و سلامتی) خواهد شد. بهترین غذاهای مطلق شامل نان گندم خوب پخته شده، گوشت‌های معتدل مثل گوسفند و بز و گوساله و ماهی، شیرینی‌های ملایم و طبیعی، میوه‌هایی مثل انجیر و انگور است. اکثر غذاهای مطلق، طبع معتدلی دارند و برای کسانی که سالم هستند و مزاجشان خیلی از اعتدال دور نیست، مناسب است.
اما کسانی که مزاجشان از اعتدال فاصله دارد و با خوردن غذاهای گرم یا سرد اذیت می‌شوند، باید غذاهای ضدمزاج خودشان را دریافت کنند. یعنی از غذاهای دوایی و در مرحله بعد دواهای غذایی استفاده کنند. اگر کسی دارای غلبه سردی است و با خوردن ماست، ترشی‌ها، کاهو، خیار و گوجه دچار سستی بدن، آبریزش دهان، پرخوابی و کندی ذهن می‌گردد؛ اولاً باید میزان مصرف این مواد را کاهش دهد (نه این که کلاً حذف کند) و ثانیاً مُصلحات مناسب آن‌ها را به کار ببرد، مثلاً ماست را با اندکی نعناع یا پونه یا زنیان میل کند و ثالثاً در هر گروه غذایی غذاهای مناسب طبع خودش را انتخاب کند. برای نمونه به جای کاهو و خیار و گوجه، از هویج رنده شده و کرفس استفاده کند.
همچنین فردی که دارای غلبه گرمی است و با خوردن ادویه زیاد (که معمولاً طبع گرمی دارند، مانند دارچین، فلفل، زنجبیل و...) و شیرینی‌جات و غذاهای پرچرب، دچار خارش بدن، خشکی دهان، تشنگی زیاد و... می‌شود؛ انتخاب غذاهای مناسب در هر گروه غذایی ضروری است.
بعد از خوردن غذا، در حالت آرامش قرار بگیرید تا هضم به‌درستی صورت بگیرد.
قانون 5: سکون بعد از غذا
بعد از خوردن غذا لازم است که بدن در حالت آرامش قرار بگیرد تا هضم به درستی صورت بگیرد. بدترین چیز برای هضم غذا، حرکت‌های شدید است؛ یعنی ورزش بعد از غذا مناسب نیست. اما حرکت‌های خفیف که باعث انحدار (پایین رفتن) غذا و قرار گرفتن آن در قعر (تَه) معده می‌شوند، کمک به هضم بهتر غذا می‌کنند. به همین منظور توصیه شده است که بعد از غذا چند قدم راه رفته شود و سپس چند دقیقه به پهلوی راست و بعد مدت طولانی‌تری به پهلوی چپ دراز کشیده شود. موقع برخاستن نیز از پهلوی راست بلند شوید.
اما حرکت قبل از غذا به دفع فضولات بدن و افزایش حرارت غریزی برای هضم و جذب بهتر غذا کمک می‌کند.

قانون 6: مراعات عادت و لذت در امر تغذیه
به تعبیر حکمای طب سنتی، عادت حکم طبیعت ثانویه را دارد و توجه به آن در هر امری لازم و ضروری است. در بحث تغذیه نیز اگر فردی به غذایی عادت دارد و با میل و رغبت فراوان آن را می‌خورد، طبیعت بدنش آن را بهتر هضم و جذب می‌کند. البته دو نکته در این جا هست؛ یکی این که فرد عادت به مصرف غذاهای بد داشته باشد که طبق این قاعده فکر می‌کند تکرار همین روش خوب است! که در این جا باید به مرور عادتش را تغییر دهد.
دوم این که معمولاً اکثر افراد در مقابل غذای لذیذ و خوشمزه، کنترل شهوت خود را از دست می‌دهند و پرخوری می‌کنند که خود باعث بروز عوارضی می‌گردد. در مجموع اگر دو غذا موجود بودند که هر دو کیفیت خوبی داشتند، بهتر است غذایی که فرد از آن لذت بیشتری می‌برد، بخورد؛ به شرط افراط نکردن در مصرف!

قانون 7: عدم مداومت بر یک نوع غذا و رعایت تنوع غذایی در زمان صحت
دریافت زیاد غذاهای شور باعث خشکی بدن و مشکلات چشمی می‌گردد، زیاد خوردن غذاهای ترش موجب پیری زودرس و کم‌خونی می‌شود، مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی (مثل کبد چرب) و رخوت و سستی معده می‌شود.
هرچه غذای موجود در هر وعده ساده‌تر باشد، هضم آن بهتر صورت می‌گیرد؛ ولی در وعده‌های مختلف باید تنوع غذایی رعایت گردد. برای نمونه برخی خوراکی‌ها هستند که یک مدت محدودی در سال هستند و بعد از آن فصلشان می‌گذرد و بهتر است در همان موقع دریافت شوند. مخصوصاً که برای تهیه آن‌ها از مواد شیمیایی زیادی استفاده می‌شود. مثل خیار درختی تولید شده در زمستان که پر از سموم و مواد شیمیایی است!
قانون 8: پرهیز از پرخوری
دریافت زیاد غذا و عادت به این امر، انسان را از صفای دل و روحانیت خارج کرده و به سمت بهیمیت (حیوانیت) می‌برد. در روایت هست که خدا از هیچ چیز به اندازه شکم پر بدش نمی‌آید!
قانون 9: رعایت ترتیب در غذاها
یک نوع دیگر تقسیم‌بندی غذاها در طب سنتی ایرانی، تقسیم آن‌ها به غذاهای لطیف و غلیظ است. غذاهای لطیف اجزای از هم فاصله دارتری دارند و به راحتی هضم می‌شوند و زودتر هم در بدن تحلیل می‌روند. اما غذاهای غلیظ بافت متراکم‌تری دارند و همین‌طور بافت سفت و محکمی در بدن تولید می‌کنند و دیرتر تحلیل می‌روند.
کسانی که بیشتر کارهای فکری دارند و فعالیت بدنی کم‌تری دارند، باید بیشتر غذاهای لطیف مصرف کنند؛ ولی ورزشکاران و افراد دارای فعالیت بدنی زیاد باید غذاهای غلیظ بیشتری دریافت کنند تا دچار ضعف جسمانی نشوند.
غذاهای لطیف مانند : کاهو، سیب، انار، نان گندم، نان جو، گوشت گوسفند و بز، ماهی، مرغ، سوپ ساده سبزی‌ها، آش برنج، عسل و...
غذاهای غلیظ مانند : رشته و غذاهایی که با رشته درست می‌شوند مثل آش رشته، ماکارانی، لازانیا، ته دیگ، غذاهای شیرین و چرب مثل حلوا، سس ماینوز، سیب‌زمینی و تخم مرغ آب پز و سالاد الویه، گوشت گاو و گوشت‌های فریزری، غذاهای سرخ کرده مثل کتلت و کوکو و...
قانون 10: رعایت ناسازگاری‌های غذایی
در طب سنتی ایرانی بعضی غذاها با هم ناسازگارند؛ یعنی نباید همزمان مصرف شوند. اگر کسی یک بار این ها را با هم مصرف کرد و عارضه‌ای برایش پیش نیامد، در صورت تکرار این عادت، باید منتظر بروز عوارض جبران‌ناپذیری باشد. برای نمونه مصرف همزمان گوشت‌ها به ویژه گوشت طیور با لبنیات (مثل ماست) به شدت نهی شده است و تکرار این عادت غذایی موجب بروز بیماری‌های پوستی مثل ویتیلیگو (برص) و دردهای مفاصل می‌شود.

برخی از موارد ناسازگار با هم:
• لبنیات با ترشی‌ها
• لبنیات با میوه‌ها مثل شیرموز
• نوشیدن آب و مایعات بعد از میوه‌ها
• ماهی با تخم‌مرغ

مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی و رخوت و سستی معده می‌شود.
قانون 11: رعایت حال معده
بعضی افراد هستند که حجم معده‌شان کم بوده و توانایی دریافت غذای زیاد در یک وعده را ندارند. بنابراین باید حجم غذای هر وعده را کاهش داده و بر تعداد وعده‌ها بیفزایند. از طرفی برخی افراد می‌باشند که حرارت معده‌شان بالاست و غذاهای لطیف در معده آن‌ها می‌سوزد. این افراد باید غذاهای غلیظ بیشتری مصرف کنند.
افرادی که معده سستی دارند و غذا در آن نمی‌ماند تا هضم کامل بیابد و سریع عبور می‌کند؛ باید قبل از غذا مقداری قابضات (مثل رب به یا سیب یا انار) میل کنند. کسانی هم که معده ضعیفی دارند و هر غذایی بخورند، بلافاصله دچار نفخ و سنگینی و احساس پری معده می‌شوند، باید بعد از غذا مقداری از شربت‌های مقوی معده بنوشند؛ مثلاً مقداری شربت جالینوس (یا سکنجبین سفرجلی) که از عصاره میوه به، زنجبیل، عسل و سرکه درست شده است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۹:۵۷
محمد حسین مهرعلیان
HM-2013627824555360811406898461.0565
* تاریخ اسلام در حرمین شریفین
هر نقطه‌ی این دو حرم، بینش‌افزا و ایمان‌پرور است. وجود پیامبر اسلام و حواشی و اطراف وجود آن حضرت، خاندان بزرگوارش، عبدالمطّلب جدّ آن حضرت، ابوطالب عموی ایشان، فاطمه بنت اسد همسر محترم ابوطالب ـ که به منزله مادر برای ایشان بود ـ همسرانش در مدینه و همسر یگانه‌اش خدیجه، سبط اکبرشان و نوادگان عالیقدر و حمزه عموی بزرگوار دیگرشان، بخش بسیار مهمّی از تاریخ اسلام است.
هم‌چنین غزوه‌ی اُحد و بدر و مقامات و مساجدی، مانند مولد آن حضرت، کوه تاریخی حرا و غار شریف آن ـ مرکز بعثت آن بزرگوار به سوی خلق و آغاز دعوت ـ و نیز خانه‌ی امّ‌ هانی ـ جایگاه شروع معراج ـ و ده‌ها مکان مقدّس دیگر، همه تاریخ این دین حنیف را معرّفی می‌کند، و حرمین شریفین علاوه بر کعبه‌ی معظّمه و مسجد النّبی، نیز به اعتبار این اماکن تاریخی و محترم، دارای عالی‌ترین هویّت است.
قرآن مجید، «بیت» را به وجود آیات بیّنات و مقام ابراهیم، معزّز و مکرّم معرّفی نموده و«مقام ابراهیم علیه‌السّلام» به این نسبت مورد احترام است.
* لزوم بزرگداشت مقامات پیامبر در حرمین شریفین
حرمین شریفین، بقعه‌هایی دارد که بسیاری از آن‌ها منسوب به خاتم‌الانبیاء حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم است. سزاوار است که مقامات جلیله و کریمه‌ای که همه مضاف به نام آن حضرت است، به مرور اعصار باقی بماند و مقامات ایشان در مکّه و در مدینه، همچون مقام ابراهیم باید معروف و مشهور باشد.
همان‌گونه که نام ابراهیم، پیام‌آور بزرگ توحید به آن مقام جاودانگی دارد؛ نام محمّد و رسالت او به توحید و مقامات او در حرمین شریفین باید جاودان بماند و خواهد ماند.
همان‌طور که تخریب مقام ابراهیم و جلوگیری از عبادت خدا و نماز در آن به عنوان شرک‌گرایی جایز نیست؛ منع از تعظیم و تکریم مقامات محمّدی ـ که هر کدام جلوه‌ی مقام ابراهیمی است ـ به این عناوین جایز نیست.
مکان‌های مقدّس مکّه و مدینه اگرچه به نام دیگران هم باشد، همه نام و جایگاه پیامبر اسلام و شعاع نام آن حضرت است. همه مکمّل دعوت به توحید و تاریخ دین توحید و عقیده به توحید و پیام توحید و اعزاز کلمه‌ی توحید است. اگر ابراهیم به این مقام واحد یاد می‌شود؛ محمّد صلّی الله علیه و آله به همه‌ی این مقامات متعدّد یاد می‌شود که همه جاودانگی دارد.
* هدف اصلی از تخریب بقیع
هدف شوم دشمنان در این اهانت بزرگ و در این سیاست، از بین‌بردن پشتوانه‌های تاریخ اسلام و اسناد و آثار خارجی و عینی تاریخ بود؛ آثار و ابنیه و مقامات و مشاهدی که تا دنیا برقرار است باید محفوظ بماند و در پاسداری از حریم و حرمت آنها، کمال اهتمام مبذول شود، متأسّفانه این مشاهد مقدّسه را منهدم نمودند.
در دنیای کنونی که دولت‌ها و مردم به حفظ سوابق فرهنگی و مواریث افتخارآمیز خود اهتمام دارند، این مواریث عزیز منهدم گردید و یا نام آنها را عوض نمودند.
هیچ امّت و هیچ فرد آگاهی، تاریخِ خود را این‌گونه ضایع نمی‌سازد. هیچ تاریخ مکتوبی نمی‌تواند جایگزین این آثار باشد. هر ملّت دیگری اگر در حدّ یکی از این آثار و کمتر و کمتر هم داشت، حفاظت آن را سرلوحه سیاست خود قرار می‌داد. تخریب این مشاهد و به فراموشی‌سپردن حتی قبة الخضراء، یکی از مقاصد مهمّ سیاست‌های اسلام‌ستیزی دشمنان بود.
چه نقشه‌‌ی پر خسارتی بود که به توطئه‌ی استعمار و به دست گروهی جاهل اجرا شد؛ إنا لله و انا الیه راجعون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۵۶
محمد حسین مهرعلیان
موضوع:
تصویر پروفایل

ویران شده بقیع و فلک غرق زمزمه     ذکر لب محبّ ولایت یا فاطمه(سلام الله علیها)

مرحوم سید محسن امین، ابعاد ویرانیهای وهابیان در حجاز را اینگونه وصف میکند:

وقتی وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنانکه یکبار دیگر این کار را کرده بودند. آنان هنگامی که وارد مکه شدند، گنبدهای قبر عبدالمطّلب، ابوطالب و خدیجه امّ المؤمنین(علیها السلام) را ویران نمودند و زادگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) را با خاک یکسان کردند و آنگاه که وارد جده شدند، گنبد و قبر حوّا را خراب کردند و به طور کلّی، تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحی آنها ویران نمودند و زمانی هم که مدینه منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حمزه پرداختند. پس از تسلّط وهابیان بر مدینه منوره، قاضی القضات وهابیان، شیخ عبدالله بن بلیهد، در رمضان 1344هـ.ق. از مکه به جانب مدینه حرکت کرد و اعلامیه ای صادر نمود و ضمن آن، جواز ویران کردن گنبدها و زیارتگاهها را از مردم سؤال کرده بود. بسیاری از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و برخی نیز لزوم ویران کردن را خواستار شده بودند! [1]

البته هدف او از این اعلامیه و سؤال، نظرخواهی واقعی نبود، بلکه می خواست در میان مردم آمادگی ایجاد کند، چون وهابیان در هیچیک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها و ضریحها، حتی گنبد مرقد حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) منتظر نظر مردم نبودند و این اعمال، پایه مذهب آنان است. شاهد سخن آنکه، آنان پس از نشر این اعلامیه و سؤال و جواب، همه گنبدها و زیارتگاهها را در مدینه و اطراف آن ویران کردند و حتی گنبد مضاجع ائمه اهلبیت(علیهم السلام) را در بقیع، که قبر عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز در کنار آنها بود، خراب نمودند و دیوارها و صندوقها و ضریحهایی که روی قبرهای شریف قرار داشت، همه را از بین بردند، در حالی که برای آن، هزار ریال مجیدی هزینه کرده بودند. آنها در این زیارتگاهها، جز تلّی سنگ و خاک، به عنوان علامت باقی نگذاشتند.[2]

...تلخى دیگرى که وجود دارد، این است که در میان مجموعه ‏ى مسلمانان و امت اسلامى کسانى پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقب‏ مانده و خرافى خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره‏ هاى نورانى صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتى است. اینها همان کسانى هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهم ‏السّلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیاى اسلام، از شبه‏ قاره‏ ى هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت مى‏ کردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران مى‏ کردند، با خاک یکسان مى‏ کردند. ببینید چه فکر باطلى، چه روحیه‏ ى پلیدى، چه انسانهاى بداندیشى، احترام به بزرگان را اینجورى بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینى بشمرند! در آن وقتى که اینها #بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیاى اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیاى اسلام- از هند- تا غرب جغرافیاى اسلام، علیه اینها بسیج شدند.اینها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدامهاى خبیث را مى‏ کنند! رفتن سر قبر یک انسانى و طلب رحمت کردن براى او از خداى متعال، و طلب رحمت کردن براى خود در آن فضاى معنوى و روحانى، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست سیاست‏هاى اینتلیجنس انگلیس و سى. آى. اى آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکسارى در مقابل طواغیت زنده را شرک نمى‏ دانند، احترام به بزرگان را شرک مى‏ دانند! خود این، یک مصیبتى است. جریان تکفیرىِ خبیث که امروز در دنیاى اسلام به برکت برخى از منابع مادى، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکى از مصائب اسلام است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۹
محمد حسین مهرعلیان

ساده زیستی حضرت زهرا سلام الله علیها

دوران زندگی بانوی آب و آیینه هر چند کوتاه اما سراسر درس زندگی بود تا ما با بهره برداری از سبک زندگی فاطمی، سعادتمندی را برای خود و اطرافیانمان به ارمغان بیاوریم.
یکی از جلوه های سبک زندگی فاطمی ساده زیستی و پرهیز از هر گونه تجمل بود که از نکات مهم دوران زندگی حضرت زهرا(س) است، همچنانکه در زیارت نامه ی حضرت می خوانیم: یا خلیفه الورع والزهد؛ ای هم پیمان با پارسایی و زهد؛مقام معظم رهبری نیز با توجه به این نکته می فرمایند: " ساده زیستی دختر پیامبر یک نمونه برای زنان امروز جامعه ماست. ما روحیه مصرف گرایی را کنار بگذاریم و در زندگی به حد لزوم اکتفا کنیم و از افراط بپرهیزیم و آرزوهای حقیر و کوچک را فدای ارزش های بزرگ بکنیم؛ نمونه کامل آن را در زندگی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) می توان در تاریخ مشاهده کرد. جهیزیه دختر پیامبر، فقیرانه ترین جهیزیه ای بود که در آن روز در بین مردم رایج بود."

ساده زیستی علاوه بر آنکه سبب تقرب و نزدیکی به خداست وسیله ای جهت نیل به آرامش حقیقی در زندگی نیز محسوب می شود، بسیاری از گرفتاریهای اجتماعی نتیجه تجمل گرایی و دوری از ساده زیستی است، اما متاسفانه این مهم هنوز برای مدیران رسانه ملی به خوبی روشن نشده است چرا که با مروری بر سبک زندگی های ارایه شده در سریالها و فیلمها مشاهده می شود نه تنها ساده زیستی تبلیغ نمی شود که رسانه ملی تا توانسته تجمل گرایی را به عنوان یک ارزش معرفی کرده است، حضرت زهرا (ع) ندار و فقیر نبودند و در تاریخ نمونه های فراوانی از ثروت ایشان ذکر شده است که حضرت با بخشش آنها به دیگران، ساده زیستی را برای زندگی خود انتخاب نموده اند که به چند مورد اشاره می شود:

اول) حضرت زهرا(س) در شب پیوند آسمانی اش با امیر مؤمنان، لباس عروسی‌اش را به سائل می‌دهد و با تنها پیراهن کهنه‌ای که دارد به خانه شوهرمی‌رود.

دوم) حضرت زهرا(س) زمانی به ازدواج با امام علی(ع) پاسخ مثبت داد که علی(ع) هیچ سرمایه ای نداشت و تنها دارایی او برای ازدواج، یک زره بود که آن هم صرف تهیه ی وسایل ضروری زندگی مشترکشان شد که عبارت بود از: حصیر، لیوان، گلیم، کوزه، آسیاب دستی، مشک، پوست گوسند، پرده و...

سوم) مراسم ازدواج حضرت زهرا(س) همراه دعا و اطعام فقرا و صدقه و نیز تهلیل و تکبیر بود ، مستحب است در مراسم عروسی غذایی تهیه شود و جمعی را اطعام کنند. ولیمه ی ازدواج فاطمه(س) نیز بسیار مبارک بود، زیرا فقیران مدینه آن شب میهمان این جشن و سرور بودند. مراسم عروسی هم خالی از سرور و شادمانی نبود، پیامبر(ص) هنگام بردن عروس به خانه ی داماد، به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار فرمان داد که همراه فاطمه(س) بروند، شادمانی کنند و تکبیر و تحمید بگویند، اما چیزی نگویند که خداوند راضی نباشد. طبق روایات، اشعاری که خوانده می شد در عین شادمانی، پر محتوا و همراه با تکبیر و ستایش الهی بود.

چهارم) سلمان، روزی به خانه ی دختر پیامبر(ص) می رود و می بیند که ایشان چادری کهنه و وصله دار به سر دارد سلمان متعجب و اندوهناک می شود و به یاد شاهزاده های ایرانی و شکوه و جلال آن ها می افتد، در حالی که یگانه دختر رسول خدا(ص) چادرش فرسوده است. گریه کنان می گوید: غم و اندوه بر ما باد، دختران پادشاهان ایران و روم بر تخت های طلا می نشینند و پارچه های زربفت و حریر بر تن می کنند و این دختر محمد(ص) است که چادری ساده با دوازده وصله به سر دارد.

پنجم) یکی دیگر از جلوه های ایثار و از خودگذشتگی که ثمره و محصول ساده زیستی است، در زندگی مشترک حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا (س) زمانی محقق می شود که آن دو بزرگوار همراه با فرزندانشان، سه روز، روزه می گیرند و در هر سه روز، هنگام غروب سائلی در خانه علی(ع) می رسد و طلب کمک می نماید. علی(ع) و زهرا (س) شکر خدا را به جا آورده، مختصر غذایی را که تهیه دیده بودند، به سائل می دهند و خودشان سه شبانه روز گرسنه می مانند؛ و در این باره خدای سبحان در سوره انسان درباره ایشان می فرماید: "به یقین ابرار [و نیکان] از جامی می نوشند که با عطرخوشی آمیخته است، از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و از هرجا بخواهند، آن را جاری می سازند. آنها به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می ترسند و غذا را، با این که به آن، علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند."
نمونه های ساده زیستی زندگی حضرت زهرا (س) تمام شدنی نیست و اینک این وظیفه ماست که با الگوبرداری از زندگی حضرت، ساده زیستی را برای زندگیمان انتخاب کنیم، از دل¬بستگی های دنیوی دور شویم و با افتخار نسبت به این انتخاب آرامش و آزادگی را برای خود به ارمغان آوریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۲
محمد حسین مهرعلیان

                     راهکار رهایی از معضلات کنونی
مهریه حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»، جهیزیه ایشان و نحوه زندگی آن دو نور مقدّس، باید برای همه الگو باشد تا معضلات کنونی و موانع ازدواج رفع ‌شود، جامعه باید از آن بزرگواران سرمشق بگیرد تا قضیه بی خانمانی و فقر و عزوبت حل ‌شود. اگر این قضایا حل شود، اختلافات خانوادگی نیز رفع خواهد شد و خواه ناخواه آمار طلاق کاهش می‌یابد.

اگر زندگی، نظیر زندگی حضرت زهرا(س)باشد، یعنی یک زندگی ضروری، و کارهای داخل خانه برای نظیر حضرت زهرا به عهده زنان و کارهای بیرون از خانه نظیر امیرالمؤمنین، به عهده مردان باشد و زن و شوهر به یک زندگی ساده و بدون تشریفات و تجمّلات بسنده کنند، مشکلات آنان رفع می‌شود. در این‌صورت، نه احتیاج به وام دارند، نه محتاج قرض و رو انداختن به اشخاص گوناگون می‌شوند. این روش زندگی در صدر اسلام مختصّ اهل بیت هم نبود، بلکه معمولاً مسلمانان صدر اسلام چنین بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۵۵
محمد حسین مهرعلیان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۳
محمد حسین مهرعلیان

خواب شیطان

گروه اطلاعاتی «سوفان» مستقر در نیویورک ، در گزارشی که روز دوشنبه (22 ژوئن 1397) با عنوان «انقلاب انعطاف‌پذیر ایران» منتشر شد؛  تأکید کرد:" چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرایطی برگزار می‌شود که جایگاه منطقه‌ای این کشور به بالاترین سطح از سال 57 تا کنون رسیده است."

این گزارش تأکید می‌کند: «وضع مجدد تحریم‌های آمریکا از جانب دولت دونالد ترامپ علیه ایران نتوانسته ایران را در سطح جامعه بین‌الملل منزوی کند »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۰۵
محمد حسین مهرعلیان