نسل امروز

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است


من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو

ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو

بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند
از غم صیاد می گویند آهوها به تو

ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است
لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو

چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ
فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو

نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو

نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هوی باد
من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو


بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
 
برای پیش تو بودن بهانه‌ ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
 
دلیل ناله‌ ی ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
 
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟...
 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
 
ببین به گوشه‌ ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
 
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
 
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۸ ، ۰۸:۵۸
محمد حسین مهرعلیان

لحظه هایی با کریمه

معصومه …

معصومه تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .

معصومه نگاه سبزى است که از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن .

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن .

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه مى درخشد .

  معصومه، قصه بلند مدینه تامشهد است .

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سرسلسله تنهایى است، معصومه فانى فى الله است.

 

همسایه (نذر حضرت فاطمه معصومه(س)

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه تنهایی ام تویی

تنها دلیل این که من اینجایی ام تویی

 

هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا

بی اختیار سمت حرم می کشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل می کند آدم کنار تو

 

حالی نگفتنی به دلم دست می دهد

درهر نماز مسجد اعظم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

 

در این حریم ،سینه زدن چیز دیگری است

زیباتر است ماه محرم کنارتو

ما باتو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

 

ما در کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

زیباترین خاطره هامان نگفتنی است

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است

 

باران میان مر مر آیینه دیدنی است

این صحنه در برابر آیینه دیدنی است

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

 

خوشبخت قوم وطایفه ما مردم قمیم

جارو کشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

 

من روی حرفهای خود اصرار می کنم

در مثنوی ودر غزل اقرار می کنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

آیینه ایم ومحو تماشا نشسته ایم

 

اینجا کویر داغ ونمکزار شور نیست

ما روبه روی پهنه دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

 

بوی مدینه می وزد از شهر ما بیا

ما درجوار حضرت زهرا(س) نشسته ایم

ازما به جزبدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

 

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم

"سید حمید رضا برقعی"

 

باغ بهشت

به دیوار و در این بیت توحید             فروغ عترت و قرآن توان دید

بود این بارگاه خلد آذین                   حریم دخت هفتم خسرو دین

مزار حضرت معصومه اینجاست         رضا را خواهر مظلومه اینجاست

چو اینجا شد چراغ عشق روشن         به دلها این حرم شد پرتو افکن

بُوَد این درگه از ابواب رحمت            در باغى است از باغ جنّت

که اشک عاشقان شد جویبارش        نمى گردد خزان هرگز بهارش

تو اى زائر به تعظیم شعائر               ببوس این درگه پر نور وطاهر

بیا اینجا به اشک خود وضو کن          بیا جان خود اینجا شست و شو کن

بپا خیز و بخوان اذن دُخولش            اجازت از خداگیر ورسولش

به اذن حیدر و زهراى اطهر              به اذن یازده معصوم دیگر

قدم چون مى نهى داخل از این در       بگو بسم اللّه و اللّه اکبر

زند چون حلقه براین درگدائى              به گوش جان او آید ندائى

که: اى سائل! دعایت مستجاب است   محبّ آل عصمت، کامیاب است

بخواه از رحمت حق هر چه خواهى       که بى حدّ است الطاف الهى

«حسانا»، قم که دارُالمؤمنین است       در ِباغ بهشت اندر زمین است

حبیب چایچیان «حسان»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۸ ، ۰۸:۵۱
محمد حسین مهرعلیان

دلنوشته ای در غربت بقیع

بغض هایمان را در کجای حرم نداشته ات مویه کنیم؟ نامت، علم افراشته بر بلندای علوم است و شب، پیراهن سوگی است که آسمان در عزایت به تن کرده است. سینه ها، داغ بزرگی را حمل می کنند و جان ها، در آتش مصیبتی عظیم می گدازند!

....

دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر و اندک است. دوباره خورشیدی در خاک بقیع خواهد خفت که آفتاب صداقت از منزلگه اندیشه اش بر می تابید و کلامش حق را بالنده می کرد. کوهی از وقار بود، دریایی از علوم، اقیانوسی از حکمت و فضیلت، گستره ای از رحمت و عبادت.

امروز اندیشه ی تشیع در پله ششم، تاریخ را به ماتم می خواند، ماتم چشمه ی جوشان کلام شیعه، ماتم خزانه دار علم علیع، فاتح قله های بلند دانش خداوندی و ...

گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است، گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نوشید، حکیم شد و هرکه بر کرانه ی عرفانش قدم نهاد، مجنون گردید. خطیبان به بیان او خطبه خوان شدند. دانه های تسبیحش سرشار از حرمت اجابت دعاهایی بود که اهالی زمین را زیر دین دست هایش، زندگی بخشید. ... با این همه، مظلومیت را چگونه می توان معنا کرد، وقتی که تن پاره ی خورشید ولایت، در غربت خود، چونان لاله ای سرخ روی زمین سراسر گناه بخشکد؟!!

ذهن کوتاه این جماعت را چه نسبت با بلندای علم و معرفت و کمال او؟!..

او که شمع هدایت خویش را به ضیافت اصحاب عقل برد تا قفل های بسته بر ذهن ها و ضمیرها بشکند و همگان بدانند که پیامبران آمده اند تا دفینه های عقل را از زیر آوار تعصب و تحجر بیرون کشند.

امروز این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن معرفت او نور گرفته تا مرز تیرگی های جهل آدمی را در هم شکند و دانایی و حکمت را به بشریت بنمایاند. او که شکوه شرقی علوم گوناگون بی فروغ می شد، اگر فرا راهمان قرار نمی گرفت و راه را بر ما هموار نمی نمود.

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ „ ارْجِعِی إلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً[1]؛ و غمی سخت بر جان مدینه می نشیند و این ندا در آسمان می پیچد:

«خدایا! مرا به طاعت خود بیارای و به نافرمانی ات خوار مفرمای. خدایا! مرا روزی کن تا در گشایشی که از فضل خود نصیبم کرده ای، با آن که روزی خود را بر او تنگ فرموده ای، غم خوار و یار باشم»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۷
محمد حسین مهرعلیان

25 شوال

داستانی آموزندهآ

تازه وارد بود و شهر را خوب نمی شناخت. همه ی راه را آمده بود تا او را ببیند و توشه ای جمع آورد، اما حالا خسته و ناتوان کنار دروازه شهر ایستاده بود و جنب و جوش و فعالیت مردم را نگاه می کرد. تشنه بود و چشمانش این سو و آن سو می دوید تا در میان این همه جنب وجوش و فعالیت شاید سقایی ببیند و جرعه ای آب بنوشد. گرمای دستی را روی شانه اش احساس کرد، پشت سر را نگریست. چشمان خندان مردی را دید که پیاله ی آب را مقابل او گرفته بود: «از سر و وضعت پیداست، که غریبی و تازه از گرد راه رسیده ای! بیا این جرعه آب گوارا را بنوش تا اندکی بیاسایی».

آب خنک و گوارا آتش وجودش را به خاموشی گرفت. مرد سقا به گرمی گفت: «اهل کجایی؟» و جواب شنید «بصره»...

«پس راه طولانی را آمده ای! با من به سرایم بیا و اندکی استراحت کن».

«نه، آمده ام عزیزی را ملاقات کنم».

مرد سقا لبخندی زد و گفت: «این عزیز کیست که این همه راه را برای دیدنش پیموده ای؟».

پاسخ شنید: «پسر رسول خدا، جعفربن محمد».

«دیر نمی شود. به سرای من بیا، لختی استراحت کن، با هم به دیدن او می رویم».

اشتیاق مرد برای دیدن امام جعفر صادق(ع) مانع از پذیرش این دعوت شد: «نه برادر! از لطفت سپاسگزارم. باید به زودی به شهر و دیار خویش بازگردم. اهل و عیالم را به امان خدا رها کرده ام و به شوق دیدن جعفربن محمد این راه سخت را آمده ام، تنها برای این که او را ببینم و از کلامش توشه ای برگیرم».

مرد سقا انگشت اشاره اش را به سوی مسجد گرفت و گفت: «پسر رسول خدا را آن جا می توانی بیابی».

مرد تشکر کرد و به سوی مسجد گام برداشت.

©©©

صوت دلنشین قرآن، مسجد را از آن خود کرده بود. مرد لحظه ای ایستاد و قاری قرآن را که در محراب مسجد نشسته بود، نظاره می کرد. آن نوای ملکوتی با جان مرد پیوند می خورد ... (... وَ مَنْ یَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ...)

گوشه ای از مسجد نشست و دل به کلام الهی سپرد. لختی بعد، تلاوت قرآن پایان یافت. برخاست تا امام را جست وجو کند. بی اختیار به سوی قاری رفت و گفت: «سلامٌ علیکم برادر، چه تلاوت نیکویی! خستگی و رنج سفر طولانی را از وجود انسان می زداید!».

لبخند قاری عمق جان مرد را طراوتی دیگر بخشید: «و علیکم السلام. از کجا می آیی برادر؟».

«بصره».

«برای چه آمده ای؟».

«برای دیدار عزیزی آمده ام. به دنبالش می گردم. می توانی کمکم کنی؟».

«حتماً. کیست این عزیز؟».

«جعفربن محمد».

«با او چه کار داری؟».

«آمده ام او را در خلوت ببینم و پندی گیرم و در توشه راهم بگذارم».

قاری دستش را بر شانه مرد نهاد و با مهربانی به او گفت: «بیا به خانه من برویم. هم جعفربن محمد را می بینی و هم توشه ات را پر می کنی».

©©©

خادم جام شربت را مقابل آن مرد نهاد و گفت: «تا این شربت گوارا را نوش جان کنی، سرورم جعفربن محمد هم خواهد آمد». هنوز برنخاسته بود که امام صادق(ع) وارد شد و مرد مسافر حیرت زده بر جای ماند. او در مسجد به تلاوت قرآنش گوش داده بود، از مسجد تا خانه با او هم قدم شده بود، اما امام(ع) را نشناخته بود. امام(ع) مهربانانه لبخندی زد و فرمود: «بنشین برادر، خانه من، خانه توست، آسوده باش و بگو چه می خواهی؟».

مرد در حالی که از حیرت به لکنت افتاده بود، گفت: «مرا اندرزی دهید که همواره به خاطر داشته باشم و آن را چراغ راه زندگی ام قرار دهم».

و امام(ع) این چنین فرمود: «اگر به راستی خداوند کفیل روزی است، پس اندوه تو برای چیست؟ اگر روزی تقسیم شده است، پس حرص و دزدیدن برای چیست؟ اگر حساب حق است، پس جمع کردن مال برای چیست؟ اگر پاداش از طرف خداوند حق است، پس تنبلی برای چیست؟ اگر پاداش هر انفاق از سوی خدا است، پس بخل برای چیست؟ اگر کیفر تخلّف از فرامین الهی، آتش دوزخ است، پس گناه برای چیست؟ اگر مرگ حق است، پس شادمانی برای چیست؟ اگر حضور یافتن در پیشگاه الهی حق است، پس نیرنگ و حیله برای چیست؟ اگر شیطان دشمن است، پس غفلت برای چیست؟ اگر عبور از صراط حقیقت دارد، پس خود بینی برای چیست؟ اگر هر چیزی با قضا و قدر تحقق می یابد، پس غصه برای چیست؟ اگر دنیا فانی و بی اعتبار است، پس اعتماد و دل بستن به آن برای چیست؟».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۳
محمد حسین مهرعلیان

با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید




مجله سلامت/ رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.
با رعایت 11 قانون طب سنتی هنگام غذا خوردن سلامتی تان را تضمین کنید


به گزارش مجله سلامت مرکز خدمات حوزه های علمیه به نقل از هفته نامه دنیای سلامت، رعایت این نکات ساده در زمان سلامتی ، می‌تواند باعث پیشگیری از بیماری‌ها و در زمان بیماری، موجب بازگشت سلامتی و تسریع روند درمان شود.


قانون 1: زمان غذا خوردن
انسان باید در زمان اشتهای واقعی اقدام به غذا خوردن کند و بدون اشتهای صادق غذا نخورد. این زمانی است که غذای قبلی کاملاً هضم شده است و ادرار نضج پیدا کرده است؛ یعنی رنگ آن از بی‌رنگی به سمت ترنجی و پررنگ شدن رفته است. همچنین شکم از زیر سینه با ناف سبک شده است، بوی غذای قبلی در بادگلو نیست، نبض کوتاه‌تر شده است، حواس ظاهری تیزتر شده است و احساس تشنگی به وجود آمده است.

قانون 2: زمان دست کشیدن از غذا
قبل از این که کاملاً سیری اتفاق بیفتد، باید دست از غذا خوردن کشید؛ چراکه غذا برای هضم شدن نیاز به فضای بیشتری دارد و اجزای آن از هم فاصله می‌گیرند. حال اگر حجم معده کاملاً پر شده باشد، باعث تشویش و اختلال هضم و بروز نفخ و سوءهاضمه خواهد شد.
قانون 3: جویدن غذا و طول مدت غذا خوردن
لقمه‌های غذایی باید کوچک برداشته شوند تا بتوان آن‌ها را به خوبی جوید. جویدن کامل غذاها باعث پیشگیری از سوءهاضمه، نفخ، یبوست و بسیاری از اختلالات دیگر خواهد شد؛ چون هضم غذا از دهان آغاز می‌گردد. این کار باعث طول کشیدن بیشتر غذا خوردن شده و از پرخوری نیز پیشگیری می‌کند.

قانون 4: نوع غذاهای مصرفی و غذا برحسب مزاج‌های مختلف
هر چیزی خوردنی که وارد بدن می‌شود و وارد فعل و انفعال با بدن می‌شود، یا شبیه بدن می‌شود و جایگزین بافت و مواد از دست رفته از بدن می‌گردد که به آن «غذای مطلق» می‌گویند، یا اصلاً قابلیت غذایی برای بدن ندارد و بدن را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و کیفیتش را تغییر می‌دهد؛ مثلاً بدن را گرم‌تر یا سردتر از حد معمول خودش می‌کند که «دوای مطلق» نام دارد، مثل زنجبیل و کافور و سیاه دانه و...
بعضی موارد نیز هستند که هم حالت غذایی و هم حالت دوایی دارند. حال اگر غذایی بودن غالب باشد، غذای دوایی نام می‌گیرند؛ مثل کاهو، اسفناج، عدس، نخود، لوبیا و... و اگر دوایی بودن غالب باشد، دوای غذایی نام می‌گیرند، مانند سیر، پیاز، تره، نعناع و...
این قانون می‌گوید فردی که سالم است و سوءمزاجی ندارد، نباید به‌طور روزمره به غیر از غذاهای مطلق، غذایی دریافت کند. چراکه در درازمدت باعث بروز سوءمزاج (خارج شدن از حالت اعتدال مزاج و سلامتی) خواهد شد. بهترین غذاهای مطلق شامل نان گندم خوب پخته شده، گوشت‌های معتدل مثل گوسفند و بز و گوساله و ماهی، شیرینی‌های ملایم و طبیعی، میوه‌هایی مثل انجیر و انگور است. اکثر غذاهای مطلق، طبع معتدلی دارند و برای کسانی که سالم هستند و مزاجشان خیلی از اعتدال دور نیست، مناسب است.
اما کسانی که مزاجشان از اعتدال فاصله دارد و با خوردن غذاهای گرم یا سرد اذیت می‌شوند، باید غذاهای ضدمزاج خودشان را دریافت کنند. یعنی از غذاهای دوایی و در مرحله بعد دواهای غذایی استفاده کنند. اگر کسی دارای غلبه سردی است و با خوردن ماست، ترشی‌ها، کاهو، خیار و گوجه دچار سستی بدن، آبریزش دهان، پرخوابی و کندی ذهن می‌گردد؛ اولاً باید میزان مصرف این مواد را کاهش دهد (نه این که کلاً حذف کند) و ثانیاً مُصلحات مناسب آن‌ها را به کار ببرد، مثلاً ماست را با اندکی نعناع یا پونه یا زنیان میل کند و ثالثاً در هر گروه غذایی غذاهای مناسب طبع خودش را انتخاب کند. برای نمونه به جای کاهو و خیار و گوجه، از هویج رنده شده و کرفس استفاده کند.
همچنین فردی که دارای غلبه گرمی است و با خوردن ادویه زیاد (که معمولاً طبع گرمی دارند، مانند دارچین، فلفل، زنجبیل و...) و شیرینی‌جات و غذاهای پرچرب، دچار خارش بدن، خشکی دهان، تشنگی زیاد و... می‌شود؛ انتخاب غذاهای مناسب در هر گروه غذایی ضروری است.
بعد از خوردن غذا، در حالت آرامش قرار بگیرید تا هضم به‌درستی صورت بگیرد.
قانون 5: سکون بعد از غذا
بعد از خوردن غذا لازم است که بدن در حالت آرامش قرار بگیرد تا هضم به درستی صورت بگیرد. بدترین چیز برای هضم غذا، حرکت‌های شدید است؛ یعنی ورزش بعد از غذا مناسب نیست. اما حرکت‌های خفیف که باعث انحدار (پایین رفتن) غذا و قرار گرفتن آن در قعر (تَه) معده می‌شوند، کمک به هضم بهتر غذا می‌کنند. به همین منظور توصیه شده است که بعد از غذا چند قدم راه رفته شود و سپس چند دقیقه به پهلوی راست و بعد مدت طولانی‌تری به پهلوی چپ دراز کشیده شود. موقع برخاستن نیز از پهلوی راست بلند شوید.
اما حرکت قبل از غذا به دفع فضولات بدن و افزایش حرارت غریزی برای هضم و جذب بهتر غذا کمک می‌کند.

قانون 6: مراعات عادت و لذت در امر تغذیه
به تعبیر حکمای طب سنتی، عادت حکم طبیعت ثانویه را دارد و توجه به آن در هر امری لازم و ضروری است. در بحث تغذیه نیز اگر فردی به غذایی عادت دارد و با میل و رغبت فراوان آن را می‌خورد، طبیعت بدنش آن را بهتر هضم و جذب می‌کند. البته دو نکته در این جا هست؛ یکی این که فرد عادت به مصرف غذاهای بد داشته باشد که طبق این قاعده فکر می‌کند تکرار همین روش خوب است! که در این جا باید به مرور عادتش را تغییر دهد.
دوم این که معمولاً اکثر افراد در مقابل غذای لذیذ و خوشمزه، کنترل شهوت خود را از دست می‌دهند و پرخوری می‌کنند که خود باعث بروز عوارضی می‌گردد. در مجموع اگر دو غذا موجود بودند که هر دو کیفیت خوبی داشتند، بهتر است غذایی که فرد از آن لذت بیشتری می‌برد، بخورد؛ به شرط افراط نکردن در مصرف!

قانون 7: عدم مداومت بر یک نوع غذا و رعایت تنوع غذایی در زمان صحت
دریافت زیاد غذاهای شور باعث خشکی بدن و مشکلات چشمی می‌گردد، زیاد خوردن غذاهای ترش موجب پیری زودرس و کم‌خونی می‌شود، مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی (مثل کبد چرب) و رخوت و سستی معده می‌شود.
هرچه غذای موجود در هر وعده ساده‌تر باشد، هضم آن بهتر صورت می‌گیرد؛ ولی در وعده‌های مختلف باید تنوع غذایی رعایت گردد. برای نمونه برخی خوراکی‌ها هستند که یک مدت محدودی در سال هستند و بعد از آن فصلشان می‌گذرد و بهتر است در همان موقع دریافت شوند. مخصوصاً که برای تهیه آن‌ها از مواد شیمیایی زیادی استفاده می‌شود. مثل خیار درختی تولید شده در زمستان که پر از سموم و مواد شیمیایی است!
قانون 8: پرهیز از پرخوری
دریافت زیاد غذا و عادت به این امر، انسان را از صفای دل و روحانیت خارج کرده و به سمت بهیمیت (حیوانیت) می‌برد. در روایت هست که خدا از هیچ چیز به اندازه شکم پر بدش نمی‌آید!
قانون 9: رعایت ترتیب در غذاها
یک نوع دیگر تقسیم‌بندی غذاها در طب سنتی ایرانی، تقسیم آن‌ها به غذاهای لطیف و غلیظ است. غذاهای لطیف اجزای از هم فاصله دارتری دارند و به راحتی هضم می‌شوند و زودتر هم در بدن تحلیل می‌روند. اما غذاهای غلیظ بافت متراکم‌تری دارند و همین‌طور بافت سفت و محکمی در بدن تولید می‌کنند و دیرتر تحلیل می‌روند.
کسانی که بیشتر کارهای فکری دارند و فعالیت بدنی کم‌تری دارند، باید بیشتر غذاهای لطیف مصرف کنند؛ ولی ورزشکاران و افراد دارای فعالیت بدنی زیاد باید غذاهای غلیظ بیشتری دریافت کنند تا دچار ضعف جسمانی نشوند.
غذاهای لطیف مانند : کاهو، سیب، انار، نان گندم، نان جو، گوشت گوسفند و بز، ماهی، مرغ، سوپ ساده سبزی‌ها، آش برنج، عسل و...
غذاهای غلیظ مانند : رشته و غذاهایی که با رشته درست می‌شوند مثل آش رشته، ماکارانی، لازانیا، ته دیگ، غذاهای شیرین و چرب مثل حلوا، سس ماینوز، سیب‌زمینی و تخم مرغ آب پز و سالاد الویه، گوشت گاو و گوشت‌های فریزری، غذاهای سرخ کرده مثل کتلت و کوکو و...
قانون 10: رعایت ناسازگاری‌های غذایی
در طب سنتی ایرانی بعضی غذاها با هم ناسازگارند؛ یعنی نباید همزمان مصرف شوند. اگر کسی یک بار این ها را با هم مصرف کرد و عارضه‌ای برایش پیش نیامد، در صورت تکرار این عادت، باید منتظر بروز عوارض جبران‌ناپذیری باشد. برای نمونه مصرف همزمان گوشت‌ها به ویژه گوشت طیور با لبنیات (مثل ماست) به شدت نهی شده است و تکرار این عادت غذایی موجب بروز بیماری‌های پوستی مثل ویتیلیگو (برص) و دردهای مفاصل می‌شود.

برخی از موارد ناسازگار با هم:
• لبنیات با ترشی‌ها
• لبنیات با میوه‌ها مثل شیرموز
• نوشیدن آب و مایعات بعد از میوه‌ها
• ماهی با تخم‌مرغ

مصرف زیاد شیرینی‌ها باعث انسداد کبدی و رخوت و سستی معده می‌شود.
قانون 11: رعایت حال معده
بعضی افراد هستند که حجم معده‌شان کم بوده و توانایی دریافت غذای زیاد در یک وعده را ندارند. بنابراین باید حجم غذای هر وعده را کاهش داده و بر تعداد وعده‌ها بیفزایند. از طرفی برخی افراد می‌باشند که حرارت معده‌شان بالاست و غذاهای لطیف در معده آن‌ها می‌سوزد. این افراد باید غذاهای غلیظ بیشتری مصرف کنند.
افرادی که معده سستی دارند و غذا در آن نمی‌ماند تا هضم کامل بیابد و سریع عبور می‌کند؛ باید قبل از غذا مقداری قابضات (مثل رب به یا سیب یا انار) میل کنند. کسانی هم که معده ضعیفی دارند و هر غذایی بخورند، بلافاصله دچار نفخ و سنگینی و احساس پری معده می‌شوند، باید بعد از غذا مقداری از شربت‌های مقوی معده بنوشند؛ مثلاً مقداری شربت جالینوس (یا سکنجبین سفرجلی) که از عصاره میوه به، زنجبیل، عسل و سرکه درست شده است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۹:۵۷
محمد حسین مهرعلیان