
و فـــصـــل حــمــاســـه
در راه است
یکی از موضوعاتی که میتوان آن را به لیست دغدغههای والدین اضافه کرد میزان حضور دانشآموزان در فضای مجازی و پرسه زدن آنها در شبکههای اجتماعی است چرا که کمتر مادری را میتوان سراغ داشت که از وقت تلف کردنهای فراوان فرزندش در فضای مجازی شکایت نداشته باشد، موضوعی که شاید بتوان نام اعتیاد اینترنتی را هم بر آن گذاشت.
این روزها یکی از مواردی که به باور بسیاری از کارشناسان به عنوان آسیب جدی تلقی میشود و باید بیش از گذشته مورد توجه باشد، نفوذ شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، وی چت، وایبر و واتسآپ در بین دانشآموزان است.
به نظر میرسد نمودار سنی استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی رنگارنگ با کاهش مواجه شده و سن کاربران این شبکهها را کمتر از گذشته نشان میدهد تا جایی که در بین کاربران اینترنتی شبکههای مجازی، شاهد حضور بیحد و حساب دانشآموزان هستیم. این موضوعی است که از سوی رئیس اداره مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران نیز تایید شد و آمار 33درصدی دانشآموزانی که مشغول سرک کشیدن در فضای مجازی برای پر کردن اوقات فراغت خود هستند نیز به نوعی موید این گفتار است.
ابوالفضل رحمانی رئیس اداره مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران با بیان اینکه 33 درصد دانشآموزان تهرانی اوقات فراغت خود را با اینترنت گردی یا نرمافزارهای ویژه تلفن همراه پرمیکنند، به مهرگفته است: وقتگذرانی بدون کنترل و بیقید و بند دانشآموزان در فضای مجازی منجر به ایجاد هویت کاذب و زودگذر برای آنها میشود. رحمانی استفاده از فضای مجازی را رو به رشد توصیف و خاطرنشان کرد: متاسفانه در سالهای گذشته دانشآموزان از فضای مجازی استفاده بیرویه میکنند و همین موضوع منجر به انزوای دانشآموزان شده است. این هویت کاذب و زودگذر تصویری غیرواقعی برای افراد ایجاد میکند و منجر به این میشود که افراد در تلاش و تکاپو برای حضور بیشتر در شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک، وایبر و ویچت شوند؛ چراکه در فضای مجازی بیش از آنکه هویت برای فرد مطرح باشد، دانشآموز سعی در ارائه افکار و علایق و اندیشههای خود دارد که این خود بسیار خطرناک است.
اما آنچه درباره گرایش به شبکههای اجتماعی در بین جوانان و نوجوانان و بویژه دانشآموزان مهم به نظر میرسد این است که این قشر از جامعه به دلیل شرایط سنی که دارند از آسیبپذیری بسیار بالاتری برخوردارند و به باور رحمانی، افرادی که در دوره متوسطه اول و دوم در حال تحصیل هستند و دوران بلوغ را نیز طی میکنند بیشتر از هر گروه دیگری در معرض آسیب هستند.
به نظر میرسد نمودار سنی استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی رنگارنگ با کاهش مواجه شده و سن کاربران این شبکهها را کمتر از گذشته نشان میدهد تا جایی که در بین کاربران اینترنتی شبکههای مجازی، شاهد حضور بیحد و حساب دانشآموزان هستیم
این درحالی است که در واکاوی و بررسی کاربران این شبکهها نتایج جالب توجهی به دست آمده است که از آن جمله میتوان به آمار 56درصدی دانشآموزانی اشاره کرد که ارتباط ضعیفی با خانواده داشته و مشکلات خود را در فضای مجازی و شبکههایی مانند فیسبوک مطرح میکنند.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
مفهوم حجاب چیست و از نظر قرآن و حدیث، حجاب و پوشش اسلامی دارای چه ابعاد و اقسامی است؟
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال این کلمه،
بیشتر به معنی پرده است[2]. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که
پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب
نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد[3].
در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی
زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با
مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.
بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی
است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی
به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی
محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت
نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
گاهی مشاهده میکنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهای شاد و
زیبا و تحریک برانگیز استفاده میکنند که به اندامشان زیبایی خاصی میبخشد
و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیباییاش آشکار است، گویی که اصلاً لباس
نپوشیده است[4]؛ و این دور از روح حجاب است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم،
حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی،
فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از
مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای
روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛
مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛
پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و
هوس) است به طمع افتد.
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به
زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای
خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ
زِینَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان
پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی،
پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف
رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
چشم و دل را پرده میبایست امّا از عفاف
چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[9]
شبهه: بعضی با تمسک به شعر فوق، ادعا نمودهاند که بین حجاب و عفاف
رابطهای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک
به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه میشود که
آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[10] آیا ادعای مذکور صحیح است؟
پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتابهای لغت به معنای پوشش، پرده و مانع
آمده است. به نگهبان، حاجب میگویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک
حریم و محیط خاص میگردد.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد
نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم
منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد[11]؛ بنابراین، دو واژهی
«حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و
بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در
حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون
است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن
و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛[12] بنابراین،
بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل
است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع
حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و
بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر
و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر
و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد
تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم
بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل
چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ
عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ
بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ.[13]
علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب
علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی
از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی
که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز
برخوردار است.
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد
جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار
میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و
فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت
که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد
آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از
عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و
عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛
زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از
همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست.
نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود
عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف
است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود
دارد.[14] بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه
دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است.
برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در
خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر،
افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با
قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس
اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک
میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد
شد.[15]
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی
خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[16] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا
نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.
هدف از تشریع حجاب اسلامی و فلسفهی حجاب و پوشش چیست؟
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛[17] بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا
عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ
الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ4؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند)
پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و
آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی
بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.
از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی،
دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا
فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[18] ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا
چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر
پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ
ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[19] و هرگاه از زنان رسول
متاعی میطلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دلهای شما و آنها
پاک و پاکیزه بماند بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ
عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ
بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ؛[20] و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند و امید
ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود
نکنند، نزد نامحرمان جامههای خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و
تقوای بیشتر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه
است.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ
الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى
أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[21]
ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای
خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا
از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در
حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه
منجر به فساد میشود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به
مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام
کرده است؛ چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است:
حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما
فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و
لا یجمل؛[22] نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از
آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمیانگیزد و آنان را به فساد فرا
میخواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته.
از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده میشود که هدف و فلسفهی وجوب
حجاب اسلامی، ایجاد تزکیهی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد
جامعه، و ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد است.
حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟
حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهمترین فواید آن عبارتاند از:
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین
افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در
مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و
التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک
خواست اشباع نشدنی درمیآورد. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریا
صفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد؛ همچون آتشی که
هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این
است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی
بیشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و
کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که
قایلاند همهی گرفتاریهایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزهی
جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی
برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین
میرود.
البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و
پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش
یافته است؟![23]
پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع
جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و
بهرهبرداریهای جنسی در آنها رواج و رسمیت مییابد.
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است:
کسانی میگویند مسئلهی غریزهی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل
شده است؛ آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن
حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!![24]
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی،
به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و
اتصال قویتر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده میگردد؛
و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان،
تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان
کرده است:
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه
است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را
میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در
وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده
و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که
اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان
میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش
است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه،
با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای
میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را
نیز بر باد داده است؛ و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی
نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و
با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند
برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز
برای خانوادهها ایجاد میکنند.[25]
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافههای محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند،[26] اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک شده، و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[27].
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و
ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز
تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط
اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر
مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی از بانوان
به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری،
نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی
ندارند روی میآورند.
یکی از دانشجویان محجبه دربارهی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:
یادم میآید آن وقتها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که
به خانهی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمیشدم فردا
بپوشم! احساس میکردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را
به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها
واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانمها سلب کرده بود.[28]
علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرستوار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش میتوان نام برد، که مهمترین آنها عبارتند از:
ـ حفظ ارزشهای انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
ـ هدایت،کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.
ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[29]
برادرم-خواهرم
فـکـر کـن ...
چـنـد چـفــیـه ،
خـونـی شـد ،
تــا ،
چـــادری ، خـاکـــی نـشـود ...
این جشنواره که با حضور گسترده دختران و
پسران با هدف بی حیایی و بی عفتی عمومی در سایه امن و بصورت آزاد برگزار
شده است آن هم در ایامی که مردم ایران اسلامی داغدار حضرت زهرا هستند. عده
ای با حمایت افرادی خاص که از عناصر بی دین هستند جشنواره ای بی نام و
نشان را برای جوانان برگزار می کنند وگویا هیچ کس هم جلودارشان نیست.
در این
جشنواره که عنوان " سیبیل ها بیشتر به کی می آید " را به خود گرفته است
بیش از سیصد نفر از دختران و پسران شرکت داشته اند که بصورت بسیار افتضاح
در این برنامه حضور داشته اند. دختران با اوضاع بسیار اسف بار و پسران هم
با تیپ های آنچنانی به بی حرمتی و تمسخر در ایام فاطمیه پرداخته اند.
تصاویر
دختران و پسران سیبیل دار که در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی منتشر
شده است بشدت مورد استقبال رسانه و سایتهای ضد انقلاب قرار گرفته است و با
مانور گسترده تبلیغاتی بر روی این جشنواره این اقدام تعدادی جوان را آزادی
خواهی قلمداد کرده و سوء استفاده کرده اند
عکس های دختران و پسران شرکت
کننده در این جشنواره بی عفتی که بصورت آزاد در تهران برگزار شده است
کاملا مشهود و قابل شناسایی هستند و دختران با بدحجابی تمام و آرایش های
غلیظ که گویا سازماندهی شده در این برنامه که در یکی از بوستان های تهران
برگزار شده است تصاویرشان منتشر شده استیک گروه بنام "موسیلی و گلابتون "
که اصلا مشخص نیست چیست و چه هدفی دارد برگزار کننده این مسابقه بی عفتی
بوده است که در سایه امن در تهران اقدام به برگزاری این برنامه بدون مجوز
با این حجم گسترده در میان جوانان اقدام به برگزاری کرده است. زنان و
دختران بیشترین شرکت کننده گان در این مسابقه بی عفتی هستند و در شبکه های
اجتماعی هم بیشترین تصاویر منتشر شده از این جشنواره "سبیل ها" از زنان می
باشد.
و در اخر حکایتی از پیامبر :
پیامبر صلی الله علیه و آله در واپسین روزهای عمر شریفشان فرمودند:
«از برادرم جبرئیل پرسیدم: آیا بعد از من به این جهان فرود می آیی؟
گفت: آری، ده بار می آیم و گوهرهای زمین را با خود می برم.
گفتم: چه چیزها را می بری؟
گفت: بار اول برکت را از زمین می برم.
بار دوم مرحمت را از بندگان می برم.
بار سوم حیا را از زنان می برم.
بار چهارم عدالت را از حکمرانان می برم.
بار پنجم محبت را از دل مردمان می برم.
بار ششم شکیبائی را از مستمندان می برم.
بار هفتم سخاوت را از ثروتمندان می برم.
بار هشتم دانش را از دانشمندان می برم.
بار نهم قرآن را از دل قاریان می برم.
بار دهم ایمان را از دل مؤمنان می برم.»
وظیفه اصلی و اساسی نهی از منکر است، ولی این مسئولیت باید به طور شایسته و صحیح انجام گیرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود. در انجام این وظیفه، احکام و شرایطی را که در این زمینه بیان شده، بدانیم و فرا گیریم، زیرا چه بسا انسان بی اطلاع کارهایی انجام میدهد که ضرر آن بیشتر از نفع است. این احکام و شرایط در رساله مراجع معظم تقلید و بعضی از کتابها و جزوه ها بیان شده است.
به دختر جوانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کند، نمی توان به زور مقنعه و چادر پوشاند، بلکه باید او با رغبت و میل باطنی حجاب را بپذیرد و به آن باور درونی پیدا نماید. وقتی برای خانمی، زیبایی، فضیلت، فواید و آثار حجاب جا نیفتاده باشد، طبیعی است که آن را نمی پذیرد و فشار و تحمیل خارجی اثر دراز مدت ندارد. در این راستا لازم است کتاب هایی را که درباره حجاب است، در اختیار او قرار داد.
در برخورد با دوستان کم حجاب لازم است این نکات را حتماً مورد نظر داشته باشیم:
1ـ اعطای شخصیت: هرگز به خاطر بدحجابی نسبت به کسی بی احترامی نکرده و آمرانه و قلدرمآبانه برخورد نکنیم، بلکه خواهرانه و دوستانه برخورد کنیم و با گفتن جملاتی مانند: این عمل در شأن شما نیست یا شأن شما بالاتر از این ها است، او را راهنمایی نماییم. به طور کلی به صورت پیشنهادی باشد، نه دستوری.
2ـ جلب اعتماد: نهی از منکر وقتی تأثیر دارد که اعتماد طرف مقابل جلب گردد. بنابراین قبل از آموزش باید جذب صورت گیرد. امام علی(ع) میفرماید: "قلوب الرجال وحشیة فمن تألّفها أقبلت علیه؛ دل های مردم وحشی است. پس هر کسی آن قلوب را جذب کند، به او روی خواهند آورد".(1)
سعی کنیم با رفاقت با او دلش را به دست آوریم.
3ـ در نظر گرفتن وضع روحی و روانی: در نهی از منکر باید به این نکته روان شناختی توجه داشت که حرف در زمانی که احتمال تأثیر آن می رود، زده شود. بدیهی است انسان همیشه حال و حوصله سخن گوش دادن را ندارد. امام علی(ع) میفرماید: "دل ها برای قبول نصیحت اقبال (روی آوردن) و ادبار (نپذیرفتن) دارند؛ پس در مواقع پذیرش، آنها را دریابید، زیرا اگر دل نسبت به چیزی اکراه داشته باشند، در آن مورد کور بوده، چیزی را نمیبیند".(2)
4ـ رعایت نزاکت و ادب: قرآن مجید درباره نحوه برخورد میفرماید: "ادفع بالّتی هی أحسن السیئة؛ ای رسول ما،تو آزار و بدی های امت را به آن چه نیکوتر است، دفع کن".(3)
انسان در مقابل خشونت و یا ملایمت، واکنش مناسب با اوضاع را بروز خواهد داد. اگر به یک نفر با عصبانیت بگویید: حجابت را رعایت کن، ممکن است در جواب بگوید: چرا، چنین کنم؟! اگر با احترام از او چنین تقاضایی داشته باشید، قبول میکند.
5ـ محترم شمردن عقاید افراد: خانمی که با بدحجابی وارد جامعه میشود و آن را نشانه عظمت و تمدن می داند، این ها را ارزش تلقی میکند و نشانه شخصیت می پندارد. واضح است که هیچ گونه اهانت و تحقیری را نسبت به فکر خود نمی پذیرد. در برخورد با این افراد باید به آنها فهماند که به عقیده و نظرشان احترام می گذارید، ولی این انتخاب را صحیح نمی دانید.
6ـ پافشاری بر نکات مثبت: از ابتدا نباید کار خلاف دیگران را مطرح کرد، زیرا زمینه پذیرش وجود ندارد و چه بسا واکنش نشان داده میشود. در آغاز باید طرف مقابل را به خاطر صفات مثبت ستود تا از این طریق احساس کرامت کند و در مقام تلافی و ستیزه جویی بر نیاید.
7ـ برخورد با علل: برای رفع ناهنجاری ها باید علل را بازشناسی کرد. بی حجابی یا بد حجابی دختران قطعاً علل مختلفی دارد، مانند عدم تربیت صحیح، بی محبتی پدر و مادر، معاشرت با نااهلان و اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی. با ریشهیابی و عکس العمل مناسب با آن می توان با این پدیده ناپسند مبارزه کرد.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 47.
2.همان، قصار 184.
3.مؤمنون (23) آیه 96.
جهان پیش از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به گونه ای است که ظلم و ستم بیداد می کند و جامعه انسانی را به جایگاهی می رساند که از خویشتن خویش ناامید شده و موعود وعده داده شده را می طلبند تا بنیان هر چه ظلم و ستم را از ریشه برکند و عدل و داد را در میان مردم جاری و ساری کند. این جهان دارای ویژگی هایی است که در ادامه از لسان روایات به بیان برخی از آنها خواهیم پرداخت.
امام صادق علیه السلام در حدیثی درباره نقش زنان در دوران پیش از ظهور فرموده است: « و می بینی که زنان در حکومت داری چیره شده و هر کاری که روی می دهد، مطابق میل آن هاست».(1)
در این دوران مردان شخصیت خود را از دست داده و از کثرت معاشرت با زنان مصداق بارز اشباه الرجال می شوند و با این روحیه، در همه زمینه ها چه زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی مغلوب هواهای نفسانی زنان هستند و همین معنا در رابطه با خود حکومت داران نیز وجود دارد و کشورها زنان را در کارهای حکومتی دخالت می دهند و یا با رأی خود مردم، زنان را به عنوان مهره های اصلی حکومت انتخاب می کنند.
امام علی علیه السلام نیز فرموده است: «هنگامی که زنان بر امور جامعه مسلط شوند و دختران زمام کار در دست گیرند و کودکان به امارت رسند... .»(2)
در سخنی از امام صادق علیه السلام در توصیف چنین شرایطی می خوانیم: « خواهی دید که مردانی خواهند آمد که ثروت فراوان داشته و هرگز زکاتی از آن نداده اند».(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرموده است: « خواهید دید که اندوخته حرام غنیمت شمرده می شود و پرداخت زکات زیان و خسارت»(4) و باز در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: « در آن هنگام خواهی دید کسی که روزی حلال را می جوید، مذمت شده و آن که حرام را می طلبد، ستایش و تعظیم می شود».(5)
در دوران قبل از ظهور ملاک ارزش ها به طور کلی عوض می شود و پول و قدرت و ریاست و هواپرستی حرف نخست را می زنند، در چنین محیطی احکام الهی نیز زیر پا گذاشته می شود؛ زیرا زندگی مردم مطابق با امیال نفسانی شان می شود و در نتیجه دیگر جایی برای اجرای احکام الهی باقی نمی ماند.
در این دوران وضعیت مساجد به گونه ای است که در ظاهر از بهترین سنگ ها و کاشی ها آذین شده و با بهترین فرش ها مفروش گردیده و عود و عنبر در مجمرهایش می سوزند، اما واقیعت و بطن آن طوری است که از درِ آن تا محرابش سراسر نیرنگ و دروغ و بر منبرها کفر و الحاد رخنه کرده و مسلمانان را از اسلام ناب دور می سازد.
امام صادق علیه السلام در سخنی در این باره فرموده است: «مساجد را خواهی دید که لبریز از افرادی است که از خدا نمی ترسند. برای غیبت و خوردن گوشت اهل حقیقت جمع می شوند و به توصیف شراب مست کننده می پردازند».(6) در سخنی از امام علی علیه السلام نیز می خواینم: « مسجدها در آن زمان از گمراهی، آباد و از هدایت، ویران است. قاریان و عامران [سیاست گذاران اعتقادی و اجتماعی] آن ناامیدترین مردم به خدایند، گمراهی از ایشان شروع شده و به آنان باز خواهد گشت؛ پس حاضر شدن در مسجدهای آنان و قدم برداشتن به سوی آن ها کفر به خدای بزرگ است، مگر کسی که از گمراهی آنان با خبر بوده باشد؛ در این حال مسجدهای آنان با عملکردشان از هدایت ویران خواهد شد».(7)
مهم ترین ضربه ای که در این دوران به جامعه انسانی وارد می شود و در سایر ابعاد نیز اثری عظیم بر آن می گذارد، دین داری و دین باوری انسان هاست که از میان تمام جوامع، جامعه مسلمین این ضربه را بیشتر بر کالبد خود احساس می کند؛ چرا که او از بهترین معارف و اصیل ترین فرهنگ های آسمانی برخوردار بوده و اینک پوچ بی محتواست. امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده است: « آن هنگام قرآن کهنه می شود و بدعت ها در آن صورت می گیرد ... و خواهی دید که دین دست خوش نظرها گشته و کتاب و احکام خدا تعطیل می شود ... ».(8)
در این دوران جامعه بشری در اثر دوری از مربی دلسوز، انسان کامل و ولی خدا، ارزش های اصیل خود را فراموش می کند و رو به پوچی می گذارد؛ زیرا اندک اندک در اثر کم شدن فقیهان راستین و پابرجا در طریق اهل بیت علیهم السلام، گروهی فقیه نما جای ایشان را خواهند گرفت که این خود موجب انحطاط هر چه بیشتر و فراگیرتر جوامع خواهد شد. امام عسکری علیه السلام در سخنی این دوران را این چنین توصیف کرده است: « هر یک از دین شناسان که نفس خود را حفظ کرده و از دین خود مراقبت نموده و با هوا و هوس مخالفت ورزیده و مطیع امر مولای خود است، مردم می توانند [در احکام خدا] از او پیروی کنند؛ البته چنین شخصی نیست، مگر برخی از فقیهان نه همه آنان؛ چرا که بعضی از آن ها زشتی ها و جنایاتی مرتکب می شوند که پست ترین طبقه مردم مرتکبند. پس از ایشان به نام ما چیزی را نپذیرید که آن ها کرامتی نزد ما ندارند».(9)
امام علی علیه السلام نیز فرموده است: « و دانشمندان به سوی کذب و دروغ روی آورده و به شک و شبهه مایل می شوند؛ آنگاه است که پرده از حجاب ها برگرفته شده و خورشید از مغرب طلوع می کند. در آن هنگام منادی از آسمان فریاد می کند: "ای ولی خدا! ظاهر شو برای زنده سازی"»(10)
شرایط به گونه ای می شود که دیگر خبری از امنیت باقی نخواهد ماند و اساساً نابود می شود. حتی امنیتی برای نفس کشیدن وجود ندارد. سمیای این جهان، جهان در هم ریخته و پرآشوبی است؛ زیرا هنگامی که انسان از دایره بندگی و اطاعت خالق خود بیرون رود و نظم درونی اش بر آشوبد و از حقیقت انسانی خود خارج شود، تمام نظام بیرونی او نیز آشفته خواهد شد. در حدیثی آمده است: « آسمان و این زمین لایتناهی غبارآلود می شود و امنیت از راه های زمینی و هوایی برداشته می شود...».(11)